حقوق متقابل مردم و حاکم درگفتگو با امام علی (ع) (2)
منبع :اختصاصی راسخون
مهمترین وظایف و مسؤلیتهای حاکم اسلامی
1- عمل به قرآن وسنت
ج : «[مسؤلیتهای که درحکومت اسلامی متوجه حاکمان میشود، زیاد است که تفصیل آن را میتوانید در خطبهها و نامههای نهج البلاغه به ویژه در عهدنامهی مالک اشتر (نامهی 53) ببینید اما مهمترین وظایف حاکمان و زمامداران عبارت است از اینکه حاکمان باید:] عامل به کتاب خدا (قرآن)، سیره و روش پیامبر (ص) باشند، قیام به حق نمایند و سنت رسول خدا (ص) را احیا و برپا بدارند».(38)
توضیح : امام علی (ع) در این سخنان گهربارشان، به چهار وظیفهی مهم حاکم اسلامی اشاره میکند، که عبارت است از: 1- عمل به کتاب خدا،2- پیروی از سیرهی پیامبر (ص)، 3- قیام به حق، 4- بر پا داشتن سنت رسول خدا (ص).
همچنین در نامهی که حضرت به حارث همدانی مرقوم داشته، و در آن به بایستگیها و اخلاق زمامداران اشاره کرده است، اولین وظیفهی را که برای زمامدار یادآور میشود، تمسک به قرآن و نصیحتپذیری از آن و پایبندی به حلال و حرام قرآن است. (39)
نکتهی جالب توجه اینکه فرزند امام علی (علیه السلام)، سرور و سالارشهیدان امام حسین (علیه السلام) نیز در نامهی که به مردم کوفه مینویسد، به این موضوعات بسیارمهم و راه گشا اشاره کرده میفرماید: «مَا الْإِمَامُ إِلَّا العَامِلُ باِ الکِتَابِ، وَ الآخِذُبِا القِسْطِ، وَالدَّائِنُ بِا الْحَقِّ وَ الحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ الله» (40). امام و رهبرنیست، مگر آن کس که به قرآن عمل کند و عدل را بپادارد و حق را اجرا کند و خود را وقف راه خدا سازد. همچنین حضرت یکی از فلسفههای قیام و حماسهاش را درکربلا، عمل به سیره جدش رسول الله (ص) و پدرش علی (ع) بیان میکند: «اُرِیدُ أَنْ ...وَأَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَأَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب...»(41) میخواهم روش جد خود و پدرم علی بن ابی طالب (ع) را دنبال کنم.
1- 1 پیامدهای شوم عمل نکردن حاکم به قرآن وسنت
2- خیرخواهی مردم ومساوات درتقسیم بیت المال
عدم ترجیح زمامداران بستگانش را برمردم
س : ای بزرگ پرچم دارعدل و مساوات یاعلی (ع)! لطفاً بفرمایید، پیام شما به این زمامداران چیست؟
ج : «ثُمَّ إِنَّ لِلوَالِی خَاصَّهً وَبِطَانَهً فِیهِم إِستِئشَارٌ وَتَطَاوُلٌ قِلَّه إِنصَافٍ فِی مُعَامِلَهٍ، فَاحسِم مَادَّهَ أّولئِکَ به قطعِ أَسبَابِ تِلکَ الأَحوَال... یعنی قطعی است که برای زمامدار (و هر مقام مسؤل) خواص و یاران بسیار نزدیک و پیوسته وجود دارد که همواره جویای تقدم بر دیگران و دست درازی (به هرطرف که سودشان ایجاب کند) بوده و در معامله با دیگران کم انصافند، (علی رغم اینها) حاکم باید ریشهی ستم کاری آنها را با بریدن اسباب گستاخی و ستم (که فقط پیوستگی آنان باحاکم است را) بخشکاند، و هرگز به هیچ کس از اطرافیان و خویشانش زمینی و اگذار نکند، و بگونه ای با آنان رفتار کند که قرار داد (و معاهده ای) به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینههای آن را بر دیگران تحمیل کنند، (اگرچنین قراردادهای منعقدگردد) سود و خوشیهایش برای دیگران و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای حاکم خواهدبود» (52) توضیح : امام علی (ع) تصرف زمینی را که با خویشاوندی و استفاده از مقام، بدست آمده باشد، ازجمله اموالی میداند که از راه غصب و غارت به دست آمده است؛ زیرا علی (ع) به خوبی میداند که زمین هستهی مرکزی و منشأ ثروت است و همین هم باعث حکمرانی میگردد. (53) به همین جهت در نخستین روزهای خلافتش فرمود: «آگاه باشید زمینی که عثمان به تیول مردم داده، و هر مالی را که از بیت المال بخشیده است، به بیت المال بازمی گردد، چون حق را چیزی باطل نمیکند. اگر من مالی از بیت المال را بیابم که به عنوان مهریه به زنی داده و در شهرها پراکنده ساختهاند، آنها را هم بازمی گردانم که عدالت برای همه مردم موجب آسایش است. هرکس حق و عدل را ناگوار بیند، ظلم برای او سختتر و ناگوارتر است. (54)»
پیامدهای منفی مقدم داشتن حاکم بستگانش را بر دیگران
ج : «حاکم باید با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و هرکس از رعیتش که به او رغبت دارد، انصاف را رعایت کند، (آن زمامداری که خویشاوندان خود را بر دیگران مقدم بدارد و در اجرای قوانین آنان را از دیگران بالاتر تلقی کند، و کسانی را که با آنان سرخصومت دارد ازحق و عدالت محروم بسازد، انصاف را رعایت نکرده است) اگر (حاکم) چنین انصافی را برقرار نکند مرتکب ظلم شده، و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم (حقیقی) او خدا است ازطرف بندگانش، و هرکسی که خدابا اوخصومتی داشته باشد، دلیلش را باطل سازد و او با خدا درحال محاربه است (که جزشکست و نابودی چارهی ندارد، تا اینکه دست ازظلم بردارد و توبه نماید، و هیچ چیزی نعمت خداوندی را تغییردهنده تر وعذاب او را سریع کننده تر از ظلم و ستم نیست، زیرا خداوند نفرین ستمدیدگان را میشنود و درکمین ستمکاران است) (55) توضیح : طبق رهنمودهای امام علی (ع) مقدم داشتن زمامدار و هر مقام مسؤل، خویشان و بستگانش را بدون لیاقت و شایستگی، بی انصافی، و ظلم به مردم به حساب میآید، و این بدترین پیامدی است که هم زندگی مادی و حکومتشان را تهدید میکند؛ زیرا علاوه بر این که در جنگ با خدا هستند، (الملک یبقی مع الکفرولایبقی مع الظلم) و هم عذاب اخروی را درپی خواهد داشت؛ زیرا ظلم کنندگان درآیات متعدد قرآن مورد لعن و نفرین قرارگرفته است. حضرت علی (ع) که این سخنان را بیان میکند، (مثل بسیار از قانون گذاران بشری نیست که قول و عملش در تضاد باشد، در زبان چیزی بگوید ولی در عمل خلاف آن را انجام دهد، مثلاً مانند دکتری که به مراجعین خود میگوید سیگار نکش ضرر دارد، ولی خودش ازسیگار استفاده میکند، بلکه امام علی) ع» درعرصهی عمل وکردار نیز، قبل از دیگران خودش به هرچه میگوید عمل میکند، چنانکه فرمود: «ای مردم، به خدا سوگند، من شما را به هیچ اطاعتی تحریک نمیکنم، مگر اینکه خودم در آن طاعت به همهی شما سبقت میگیرم و شما را از هیچ معصیتی نهی نمیکنم، مگر اینکه خودم پیش از شما از ارتکاب آن گناه امتناع میورزم» (56)
رفتارامام علی (ع) با نزدیکانش در امرحکومت و بیت المال
عمدهترین عامل سقوط حکومتها
س : آیا این دسته از حاکمان و زمامداران میتوانند با قربانی و به خاک و خون کشیدن مخالفین، پایههای قدرت خویش را تحکیم بخشیده و تداوم حاکمیتشان را تضمین نمایند؟
ج : «إِیَّاکَ وَالدِّمَاءَ وَسَفکَهَا بِغَیرِحِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَیسَ شَیءٌ أَدنَی لِنِقمَهٍ وَلاأَعظَمَ لِتَبِعَهٍ، وَلاأَحرَی بِزَوَالِ نِعمَهٍ، وَانقِطَاعِ مُدَّهٍ، مِن سَفکِ الدِّمَاءِ بِغَیرِحَقِّهَا... حاکم باید پرهیز شدید از [کشتارمردم و] خون ریزی حرام داشته باشد، [خون حرام خون مردمی است که برای احقاق حق، رهایی ازتحت ستم، و... به پا خواسته باشند، نه آنهای که درصدد سرنگونی حکومت مشروع و سلب امنیت عمومی هستند] زیرا خون ریزی به نا حق سریعتر از همه چیز انتقام را ایجاب میکند، و عاقبت بدی که به دنبال دارد شدیدتر از همه چیز گریبان آدمی را میگیرد، و برای زوال نعمت بیش از همهی عوامل مؤثر بوده و روزگار عمر قاتل را زود تر به پایان میرساند، و در روز قیامت خداوند سبحان قبل از رسیدگی اعمال بندگان، نسبت به خونهای نا حق ریخته شده داوری میکند، (بنابراین هرگز زمامدار) سلطهی زمامداری خود را با ریختن خون حرام تقویت نکند، زیرا این گونه تقویت پایههای حکومت را سست و متزلزل میکند و آن را ریشه کن کرده به دیگری منتقل میسازد» (60)
توضیح : از این جملات امیرالمؤمنین علیه السلام، که با شدیدترین بیان خونریزی و قتل نفس عمدی (محترم) را محکوم میکند، یک نکتهی حائز اهمیت قابل استفاده است، و آن این که خون ریزی ناحق علاوه براینکه ازگناهان بسیار بزرگ به حساب میآید، به گونهی که اولین چیزی است که در قیامت مورد دادرسی قرار میگیرد، آثار وضعی و دنیوی بسیار خطرناکی را نیز در پی دارد که عبارت باشد از : زوال نعمت «أحری بزوال نعمه» (اعم از نعمت سلامتی، آرامش، بی نیازی و...)، کوتاه کردن عمرقاتل «وانقطاع مده» و متزلزل و ریشه کن ساختن حکومت و انتقال آن به دیگران «فإن ذالک ممّا یضعفه ویوهنه بل یزیله وینقله».بنابراین زمامداران که میخواهند با ریختن خون نا حق مردم که برای حق خواهی و آزادی از تحت ظلم و تبعیض دست به اعتراض میزنند، پایههای حکومت و قدرتشان را استحکام بخشند، خیلی دراشتباهند نه تنها بااین کارشان تداوم حکومتشان را نمیتوانند تضمین کنند بلکه ناخواسته تیشه به ریشه ای حکومتشان زده زمینه سقوط و از هم پاشیدگی آن را فراهم میکنند، آری :
خون ناحق دست ازدامان قاتل برنداشت
دیده باشی لکههای دامن قصاب را
عمدهترین عامل نارضایتی مردم
س : ای قرآن ناطق، ای عدل مجسّم! لطفاً بفرمائید، مهمترین عامل که موجب میشود مردم برحاکم و زمامدار خشمناک شده و خواهان سرنگونی او شوند، چیست؟
ج : «مبادا هرگز حاکم برخلاف وعدهی که به مردم داده عمل کند؛ زیرا (مهمترین چیزی که موجب خشم و نفرت خدا و مردم نسبت به حاکم میشود) خلف و عده است، خدای سبحان فرمود: »کَبُرَمَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَالاتَفْعَلُون (61) نزد خدابسیارموجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید.
توضیح : این فرمایش امیرالمؤمنین (ع) چنان دقیق و دارای مصادیق فراوان است که گویا امام (ع) امروز بعد از تجزیه و تحلیل و علت یابی بسیاری از قیامها و اعتراضهای مردمی، این سخنان را بیان فرموده است، زیرا اکثرقریب به اتفاق نارضایتی و اعتراضهای مردمی علیه حاکمانشان، ریشه درخلف وعدههای دارد که از سوی زمامداران صورت گرفته چه وعدههای کلان انتخاباتی و چه وعدههای که در طول حاکمیتشان به مردم میدهند ولی عمل نمیکنند.
حاکم و مسألهی صلح با دشمن
س : ای سرور و پیشوای من! در مورد صلح و شرایط آن بفرمایید! اگر دشمن و طرف متخاصم در خواست صلح و مذاکره کند چه بایدکرد؟ و آیا شرایطی خاصی هم دارد یا خیر؟
ج : «[حاکم و زمامدار] هرگز دعوت دشمن را به صلح درحالی که رضای خدا در آن است رد نکند، زیرا در هنگام صلح است که راحتی برای لشکریانش به وجود میآید و ازغصه و تشویش آسوده خاطرمی شود، و امنیت جامعه تأمین میگردد، با این حال حاکم باید از دشمن و حیله گریهای او پس از صلح، شدیداً بر حذر باشد، زیرا چه بسا دشمن خود را به انسان نزدیک میکند تا او را غافل گیرکند، پس همواره برحذر بوده و خوش گمانی در این مورد را متهم بسازد» (62)
توضیح : صلح دوستی امام علی (ع) و پیوند وی با عوامل آن- حتی چند لحظه پیش از جنگ- دو موضوعی هستند که هیچ یک از دوست و دشمن در آن اختلاف ندارند و سیره و روش وی مملو از مظاهراین صلح دوستی و نفرت از جنگ است. (63) همین طور با نظردقیق و همه جانبه در متن دین مقدس اسلام، صلح و صفا و همزیستی مسالمت آمیز مبنای حیات عادلانه، اصل و قانون پایداراین دین انسانی است (64) چنانکه امیرالمؤمنین (ع) نیزدر این جملات صلحی را که رضای خدا درآن باشد، مایهی راحتی لشکر، رهایی زمامدار از غم و غصه جنگ و تأمین امنیت بیان میکند. اما نکته ای قابل توجه در این فرمایش امام (ع) این است که حاکم جامعهی اسلامی صلحی را میتواند با دشمن به امضاء برساند که رضایت خداوند در آن باشد، بنابراین اگر در سایه ای صلح با دشمن به کیان اسلام و استقلال مسلمانان ضربه وارد شود، یا راه نفوذ و توطئهی دشمن در قلمرو اسلامی باز شود، یا سرمایههای ملی به یغما برود و دشمن سلطه برمسلمانان پیدا کند، چنین صلحی به هیچ عنوان مجاز نخواهد بود، و حاکم اسلامی باید در مسألهی صلح با دشمن، رضایت خدا را ملاک قرار بدهد نه منافع و موقعیت خویش را.
زمامدارو وزیر چه کسانی باید باشند
ج : امیرالمؤمنین (ع) پاسخ این سؤال را در عهد نامهی مالک اشتر چنین بیان میکند: «بدترین وزیران تو، کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و درگناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران، و یاری دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینان بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنها را داشته، اما گناهان وکردار زشت آنها را نداشته باشند: کسانی که ستمکاری را برستمی یاری نکرده، و گناه کاری را درگناهی کمک نرسانده باشد. هزینه ای این گونه از افراد بر تو سبکتر، و یاریشان بهتر، و مهربانیشان بیشتر، و دوستی آنان با غیرتو کمتراست. آنان را از خواص و دوستان نزدیک، و رازدار خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حق گویی از همه صریحترند، و در آنچه را که خدا برای دوستانش نمیپسندد تو را مددکار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشند یا ناخوشایند (65)».
حکمران امانت داراست نه مالک
نگاه مملوکانه به تودهی مردم از سوی حکومت، تفکری است که هم در غرب و هم در شرق ریشه ای بسیار قدیمی دارد، و در قرون جدید نیز این طرز تفکر تجدید شده و طرفدارانی دارد.
اما نهج البلاغه در این میان بهترین آموزهها را درحوزهی را بطهی حاکم و مردم بیان داشته، و جایگاه واقعی آن دو (حاکم و مردم) را به خوبی ترسیم نموده است. از نظر نهج البلاغه زمامدار و حکمران، امین و پاسبان حقوق مردم و مسؤل در برابر آنهاست؛ زیرا اولین بار درکلمات رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و سپس به وفور درکلمات امام علی (ع)، کلمهی «راعی» به حاکم و «رعیّت» به مردم اطلاق شده است که این لغت از مادهی «رعی» به معنای حفظ و نگهبانی است، یعنی حاکم و زمامدارجامعه، عهده دارحفظ و نگهبانی جان و مال و حقوق و آزادیهای مردم است. (67) اینک از محضر مقدس بزرگ پیشوای بشریت علی بن ابی طالب (ع) میپرسیم :
س : مولاجان یا امیرالمؤمنین (ع)! لطفا بفرمایید بطورکلی اخلاق کارگزاران در برخورد با مردم چگونه باید باشد؟
ج : امیرالمؤمنین (ع) پاسخ این پرسش را، (درنامهی که به عاملش درآذربایجان مینویسد) چنین میفرماید: «وَإِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطٌعْمُهٍ وَلکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمُانَهٌ وَأَنْتَ مُسْتَرْعیً لِمَن فَوْقَکَ. لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّهٍ...، مبادا بپنداری که حکومتی که به توسپرده شده است یک شکار است که به چنگت افتاده است؛ خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده است و ما فوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظ حقوق مردم را میخواهد. تو را نرسدکه به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتارکنی» (68) در بخشنامه ای که حضرت برای مأمورین جمع آوری مالیات نوشته است، پس از چند جمله موعظه وتذکر میفرماید: «فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَاصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ، فَإِنَّکُمْ خٌزَّانَ الرَّعِیَّهِ وَ وُکَلاءِ الْأُمَّهِ وَسُفَرَاءِ الْأَئِمَّهِ. به عدل وانصاف رفتارکنید، دربارهی خودتان حق بدهید، پرحوصله باشید و دربر آوردن حاجات مردم تنگ حوصلگی نکنید که شما خزانه داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید» (69) در فرمان معروف خود، خطاب به مالک اشترمی نویسد: «وَ أَشْعِرْقَلْبَکَ الرَّحْمَهَ للرَّعِیَّهِ ...، در قلب خود استشعار مهربانی، محبت و لطف به مردم را بیدار کن. مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت می شمارد رفتار کنی که مردم تو یا مسلمان اند و برادر دینی تو و یا غیر مسلمان اند و انسانی مانند تو... مگو من اکنون بر آنان مسلطم، از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن، که این کار عین راه یافتن فساد در دل وضعف در دین و نزدیک شدن به سلب نعمت است» (70) دربخشنامهی دیگری که به سران سپاه نوشته است چنین میفرماید: «فَإِنَّ حَقًّاعَلَی الْوَالِی أَنْ لایُغَیِّرَهُ عَلَی رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ ...، لازم است والی را که هرگاه امتیازی کسب میکند و به افتخاری نائل میشود، آن فضیلتها و موهبتها او را عوض نکند، رفتار او را با رعیت تغییر ندهد، بلکه باید نعمتها و موهبتهای خدا بر او، او را بیشتر به بندگان خدا نزدیک و مهربانترگرداند» (71)
توضیح : دو نکته ای بسیار مهم در این فرمایشات امیرالمؤمنین (ع) به چشم میخورد، نخست کلمهی رعیت است که چنانکه اشاره شد این واژه، وظایف سنگین حاکمان را درقبال حفظ و حراست ازجان و مال و حقوق تودهی مردم به نمایش میگذارد. دوم ارج نهادن به کرامت انسانی مردم است؛ زیرا درتمام این بخشنامههای امام علی (ع) حساسیت فوق العاده نسبت به عدالت و مهربانی به مردم و محترم شمردن شخصیت و حقوق آنها مشاهده میشود که راستی عجیب و نمونه است. کجایند مدعیان حقوق بشر و دفاع ازکرامت انسانی، تا ببینند که علی (ع) چقدر زیبا و عمیق از حقوق بشر و احترام به مردم سخن میگوید.
حکومت هدف یا وسیله
نتیجه
1- رعایت حقوق متقابل حاکم و مردم، پیامدهای بسیار مطلوبی را در پی خواهد داشت ازجمله : عزت یابی حق، گسترش دینداری و تدیّن، بر قراری عدالت، احیای سنت پیامبر اکرم (ص)، حمایت مردم ازحکومت و نا امیدی دشمن از نایل آمدن به اهداف پلیدش.
2- در اثر عدم رعایت این حقوق پیامدهای منفی متعدد و بنیانکنی درجامعه رونما خواهد شد از جمله : اختلاف و تفرق، ظلم و جور، هوا پرستی، تعطیل احکام دین، ترک سنت نبوی بگونهی که هرکدام از آنها به تنهای میتواند حکومت را به مخاطره بیندازد.
3- قانون مداری و عدم تقدم روابط برضوابط، ازدیگر موضوعات مهم در حوزهی مسایل سیاسی و حکومتی به شمارمی رود، که اخلال در این امر علاوه بر استحقاق کیفر الهی پایههای حکومت نیز متزلزل خواهد شد.
4- از منظرامام علی (ع) خون ریزی و قتل نفس ناحق، از مهمترین عوامل سقوط حکومتها به حساب میآید.
5- عمل به قرآن و سنت، رعایت عدالت به ویژه درحوزهی اقتصاد، خیرخواهی مسلمانان، حفاظت ازجان و مال و حقوق مردم، عمل به وعدهی که داده، داشتن آگاهی و دانش، تعهد و تدین، قدرت و نیرمندی از اهم وظایف و شرایط حاکم است که در سایه ای انجام این وظایف میتواند علاوه برتحکیم پایههای حکومت، زمینهی رشد و پیشرفت ملت را فراهم سازد.
6-از منظر امام علی (ع)، به حکومت باید به عنوان وسیله و ابزارخدمت به دین و خلق خدا نگریست، نه به عنوان هدف و حکمرانی بر مردم، بدون اهتمام به حیات معقول مادی و معنوی انسانها، زیرا در فرض دوم حاکم برای حفظ قدرت و حاکمیت خویش، دست به هرکاری خواهد زد.
پينوشتها:
1. راد یو بی بی سی خبرساعت 30: 6 دقیقه تاریخ 4/3/1390.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار.
3. رادیوبی بی سی، خبرساعت 30/7 دقیقه، تاریخ 17 / 3 / 1390 .
4. نهج البلاغه، خطبهی 189.
5. نهج اللاغه، خطبه 3 (معروف به شقشقیه).
6.گنجینه غدیر، ص 27.
7. امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، ج 1، ص 93 . محمدتقی جعفری، مقدمه تفسیرنهج البلاغه، ص 171 .
8. ابن حجرهیتمی، الصواعق المحرقه، ص 122 .
9. قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ، [امّا] کسی که دانشی از کتاب [آسمانی] داشت گفت: (پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن) تخت بلقیس را نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: (این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم!؟ و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید [بزیان خویش نموده است، که] پروردگار من، غنی و کریم است. نمل / 40 .)
10. «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَست مُرْسلاً قُلْ کفَی بِاللَّهِ شهِیدَا بَیْنی وَ بَیْنَکمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَبِ»، کسانی که کافر شدند میگویند تو فرستاده خدا نیستی، بگو خدا و آن کس که علم کتاب نزد اوست برای گواهی میان من و شما بس است. رعد /43. طبق روایات متعدد ومعتبرمراد از «مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَبِ» امام علی (ع) است. ترجمه تفسیر المیزان، جلد 11، صفحه 531 .
11. مقدمه کتاب «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» ج 1، ص 24. سیمای نهج البلاغه، ص 87 .
12. همان.
13. نهج البلاغه، خطبه 40.
14. یعنی اول بایدحکومت ها نیک وصالح باشد به فرض نبودن حکومت صالح، حکومت ناصالح که به هرحال نظام اجتماع را حفظ میکند وازهرج ومرج وبی نظمی وزندگی جنگلی بهتراست.
15. نهج البلاغه، خطبه 40 .
16. همان، خطبه 131 .
17.همان، خطبهی 173 .
18. نهج البلاغه، خطبه 40.
19. همان.
20. غررالفصاحه، ص 376، حدیث 3135 .
21. امام علی (ع) صوت عدالت انسانیت، ج 3، ص 173 .
22. همان.
23. نهج البلاغه، خطبهی 216.
24. همان، خطبه 34 .
25. نهج البلاغه، ذیل خطبه 34 .
26. همان.
27. مایده / 1.
28. ر. ک : خطبههای : 3، 8، 172، 218، 34، 73، 54، و... نامه های: 6، 7، 54، و ...
29. نهج البلاغه، خطبهی 216 .
30. چنانکه اشاره شد اجابت و اطاعت ازحاکمی لازم و ضروری است که مشروعیت حکومتش از دیدگاه اسلام محرز باشد.
31. نهج البلاغه، خطبهی 169 .
32. همان، خطبه 25 .
33. همان.
34. همان.
35. نهج البلاغه، نامهی 53 .
36. همان، نامهی 46 .
37. امام علی صدای عدالت انسانی، ص 317 .
38. نهج البلاغه، خطبهی 169.
39. نهج البلاغه، نامهی 69 .
40. فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص 351 .
41. همان، ص 329 .
42. نساء / 141.
43. مائدهی / 32 .
44. نساء / 93.
45. آل عمران / 103.
46. أنفال / 46.
47. أنفال / 60 .
48. خبرگذاری ها در مورد حسنی مبارک رئیس جمهور سرنگون شدهی مصرگزارش دادندکه هفتاد میلیارد دلار از اموال عمومی دربانکهای خارجی برای خودش ذخیره کرده است.
49. بقره / 188 .
50. نساء / 29 .
51. نهج البلاغه، خطبهی 105 .
52. نهج البلاغه، نامهی 53 .
53. علی (ع) صدای عدالت انسانی، ج 1، ص 243 .
54. جرج جرداق، امام علی صدای عدالت انسانی، ترجمه سید هادی خسروشاهی، ص 656 .
55. نهج البلاغه، نامهی 53 .
56. محمد تقی جعفری، مقدمه تفسیرنهج البلاغه، ج 1، ص 250 .
57. نهج البلاغه، خطبه 224.
58. امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، ص 153- 154 . باتلخیص.
59. تفسیرموضوعی نهج البلاغه، ص 132.
60. نهج البلاغه، نامه 53 .
61. صف/ 3 .
62. نهج البلاغه، نامهی 53 .
63. امام علی صدای عدالت انسانی، ص 330 .
64. حکمت اصول سیاسی اسلام، ص 487.
65. همان، نامهی 53 . امام علی صدای عدالت انسانی، ص 359 .
66. سیری در نهج البلاغه، ص 124 .
67. همان، ص 133 .
68. نهج البلاغه، نامه 5 .
69. همان، نامهی 51 .
70. همان، نامهی 53 .
71. همان، نامهی 50 .
72. همان، خطبه 131.
73. همان، خطبه 3.
74. ذی قار، محلی است در نزدیکی شهر بصره، میان کوفه، و واسط که درگذشته جنگ مسلمانان با ایران نیز آنجا صورت گرفت، ابن عباس میگوید 15 روز در آنجا ماندیم و امام به ما خبردادکه ازکوفه 6560 نفر به کمک ما میآیند، وقتی سپاه کوفه رسید آنها را شمارش کردم دیدم درست است، بی اختیارگفتم «الله اکبرصدق الله ورسوله». شرح ابن ابی الحدید، ج 2، ص 342-343 .
75. نهج البلاغه، خطبه ای 33.
1.قرآن کریم
2.نهج البلاغه ترجمهی محمد دشتی
3.امام علی (علیه السلام) صدای عدالت انسانی، جرج جرداق، ترجمه سید هادی خسروشاهی، چاپ دوم، مؤسسه بوستان کتاب، قم،1387.
4.ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، محمد تقی جعفری، چاپ نهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1386.
5.تفسیرموضوعی نهج البلاغه، حسین عبد المحمدی و رضامیرمعینی، زلال کوثر، قم، 1384.
6.حکمت اصول سیاسی اسلام، (ترجمه و تفسیرفرمان مالک اشتر)، محمد تقی جعفری، چاپ دوم، تهران، مؤسسهی تدوین و نشرآثارعلامه جعفری، 1386 .
7.سیر در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، چاپ چهل و پنجم، انتشارات صدرا، تهران، 1389.
8.سیمای نهج البلاغه، محمد مهدی علیقلی، نشرتاریخ و فرهنگ، تهران، 1379.
9.شرح نهج البلاغه، عبدالحمید، ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابراهیم، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1428 ه ق، 2007 م.
10.الصواعق المحرقه فی الرد علی اهل البدع و الزندقه، احمد، ابن حجرالهیثمی المکی، بیروت، دارالکتب العلمیه،1403.
11.غررالفصاحه (سخن پیامبراعظم) ص، ترجمهی مهدی انصاری قمی، مؤسسهی انتشاراتی امام عصر (عج)، 1388.
12.فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، ترجمهی علی مؤید، نشرمعروف، قم، 1387 .
/ج